جدول جو
جدول جو

معنی باجی لر - جستجوی لغت در جدول جو

باجی لر
فرد مبتلا به انگل کرم کدو
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(لَ)
ناحیه ای است در استرآباد و نام کنونی آن مینو دشت یا دشت مینو است. این ناحیت را در قدیم کبودجامه مینامیدند و حمداﷲ مستوفی در ضمن ’ذکر ولایت مازندران’ درباره کبودجامه گوید: ’ولایتی است و اکنون چون جرجان خراب است مجموع ولایت داخل کبود جامه است حاصلش ابریشم و انگور و غله بسیار میباشد و ولایتی عریض است. ’ و چنانکه از تضاعیف کتاب رابینو بر می آید حاجی لر نام ایل و حشمی نیز میباشد که در این ناحیه سکنی گزیده بودند. و علامۀ قزوینی در حواشی خود بر لباب الالباب می آورد که کبود جامه نام حشمی است که میانۀ استرآباد و خوارزم می نشسته اند و شهری داشتند موسوم به ’شهرنو’ رجوع به نزهت القلوب چ لیدن ص 160 و سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو ص 76 و 78 و 83 و 84 و100 و 162 و لباب الالباب ج 1 ص 51 و 52 و 304 شود
لغت نامه دهخدا
(لِ)
شهری به اسپانیا ازایالت ژائن، دارای 8هزار تن جمعیت. بسال 1808 میلادی ژنرال دوپون درین شهر حق کاپیتولاسیون را امضاء کرد
لغت نامه دهخدا
(گَ)
بوریاگر. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
یکی از بلوکات همدان، حدّشمالی آن مهربان و سردرود و شرقی درگزین (درجزین) وجنوبی چاربلوک و غربی مهربان و خدابنده لواست، این ناحیه آب و هوائی معتدل دارد و مرکز آن گردآباد است و دارای 93 قریه و 38000 مردم است، رجوع به جغرافیای سیاسی ایران تألیف کیهان ص 380 و 383 و 384 شود
لغت نامه دهخدا
(لَ)
دهی از دهستان آتابای بخش مرکزی شهرستان گنبد قابوس. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
تصویری از حاجی لر
تصویر حاجی لر
دشت مینو نام جایی
فرهنگ لغت هوشیار
روی سکو و بغل دیوار
فرهنگ گویش مازندرانی